خلاصه کتاب:
دختری که توسط پدرش به جایی فروخته میشه و قسمت تلخی از زندگی رو براش رقم میزنه؛ اما روزگار ممکنه همیشه اونقدری که میگن نامرد باشه؟ یعنی دخترک همیشه تو اون مکان که ازجنس تاریکیه، اسیر می مونه؟ اصلاً بعد از آزادیش، چشماش خشک میشه؟
خلاصه کتاب:
کوشا افشارجم آقازادهی مغروری که به خاطر اختلافات خانوادگی از خونه بیرون می زنه و به فروش مشروبات الکلی روی می آره، این بین با یه دختر روستایی آشنا می شه که قبلا بهش تجاوز شده و حالا مجبوره با کوشا ازدواج کنه، اما کوشا شب عروسیشون مست می کنه و…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.