خلاصه کتاب:
پسری به اسم داروین؛ پسر داستانمون رو خانوادش اصلا قبولش ندارن… در یک شب سرنوشتش عوض میشه…. تو عمارت مهمونی بزرگ برگزار می شه داروین که ۱۵سالش بوده حالش بد میشه… صبح که پا میشه میبینه تو تخت خواهرشه اونا می گن که به خواهرش دست درازی کرده… پسر قصمون رو از خونه می ندازن بیرون اما… داروین با تمام این سختی ها و رنج ها بزرگ می شه، میشه بزرگترین تاجر ایران داروین ما میشه… شیطان، شیطانی که عاشق میشه، عاشق دختری که داره به زور باباش با پسر عموش ازدواج می کنه، داروین ما بی کار نمی مونه از جلوی آرایشگاه دختر داستان می دزده، حالاباید شیطان میتونه قلب شیطون ترین دختر دنیارو به دست بیاره…
خلاصه کتاب:
بذر کینه را در دل خود کاشتم درختی شد بنام نفرت و میوه ای داد بنام “انتقام” آدرینا بعداز پنج سال انتظار دنبال باعث وبانی کشته شدن پدرشه و در این بین اتفاقات غیر منتظره ای رخ میده که سعی به دور کردن آدرینا از هدفش داره. اماهیچ چیز مانع آدرینا نمیشه حتی “عشق ” آدرینا برای انتقام گرفتن تبدیل به آدم خشک وخشنی میشه که فقط و فقط به فکر یک چیزه “انتقام “
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.