خلاصه کتاب:
لانا در سیاره ی داکار با برادرش زندگی میکنه. مردم داکاری به شدت به زمین هاشون اهمیت میدن و وقتی برادر لانا زمین زراعیشون رو آتش میزنه یکی از شش پادشاه داکار برای کشتن کیوِن به روستای اونها میاد ولی لانا جون خودش رو به جای جون برادرش پیشنهاد میده. اما پادشاه داکار با دیدن لانا نقشه ی دیگه ای برای اون میکشه. پادشاه جون اون و برادرش رو میبخشه به شرط اینکه لانا به اون خدمت کنه. پادشاه اونو مجبور به کارهایی میکنه که باعث میشه از خودش متنفر بشه…
خلاصه کتاب:
با پیداشدن جسد یک دختر تو خونهی خون لرد خوناشامِ واشنگتن پای یک معمای جنایی وسط میاد. دانکن به دنبال اجرای عدالته تا بعنوان یک لرد قلمروش رو از هرج و مرج دور نگه داره، و اِما… بعنوان صمیمیترین دوست مقتول دنبال قاتل. برای اِما مهم نیست که قاتل یک خوناشامه، اون شجاعترین دختریه که هر کسی به عمرش دیده. در راه حل این پرونده اِما و دانکن با هم ملاقات میکنن. تنها راهی که دانکن میتونه اِمای کلهشق رو کنترل کنه، نزدیک نگهداشتن اونه. تمام لردهای خوناشام باید برای خودشون جفتی داشته باشن و بوی خون اِما بدجور دانکن رو وسوسه کرده.اِما جفت خونی اون بود…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.