خلاصه کتاب:
تارا زندی برای رسیدن به هدف بزرگ زندگیش، شرکت تولید بازیهای رایانهای، تک تک روزها، ساعتها و لحظههاش رو برنامهریزی کرده ولی… وقتی ایمان زندی از این شراکت پا پس میکشه همه چیز بهم میریزه. تارا مجبوره جای خالی ایمان رو با ” آقا امیرسام خان! ” پر کنه. شراکت با این آدم پیچیده قرار نیست کار آسون و راحتی باشه بخصوص با وجود اون خاطرهی مشترک! “آقا امیرسام!” برای رسیدن به خواستههاش هیچ وقت از روشهای متداول استفاده نمیکنه، حتی اگه اون هدف یه شرکت کوچیک باشه یا تارا… خانم!
خلاصه کتاب:
پویان کیهانی از کله گنده های شیراز مردی سیساله جدی و خشنه که به فداکاری در عشق هیچ اعتقادی نداره… وقتی غیر منتظره عاشق الین میشه تماموکمال اونو متعلق به خودش میدونه.. الین مجبوره همیشه در حصار پویان کیهانی، توی عمارتش و زیر نظر اون بمونه…حتی اگه این رضایت قلبیش نباشه.. چون اون طعمه پویانه!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.