خلاصه کتاب:
دو همسایه با دو دنیا و عقیده متفاوت! یه دختر قرتی و با کلاس که زندگیش نظم خاصی داره. و یک پسر لات و ناخلف که کفتربازی یکی از تفریحاتشه. اما هردو به یه چیزی عقیده دارن. اونم اینکه میتونن اون یکی رو به زانو دربیارن!! و از اون خونه که حق خودشون میدونن فراری بدن. سر کینه و لجبازی با هم ازدواج میکنن. هیچکدوم قصد کوتاه اومدن ندارن و هر راهی رو میرن تا اون یکی کم بیاره. اما در آخر به جایی میرسه …
خلاصه کتاب:
ترانه دختری منزوی و محتاطیه که بعد از گذشت یازده سال، هنوز آثار کودکآزاری توی زندگیش نمایانه و همین اتفاق باعث شده از همه فاصله بگیره الخصوص خانوادهی مذهبی و پدر مستبدش که با اینکه میدونن چه کسی به ترانه آزار رسونده ترانه رو مجبور به سکوت میکنن، اما بعد از گذشت چند سال و با ورودش به دانشگاه زندگیش رنگ تغییر به خودش میگیره و با پسری به شدت معمولی اما متفاوت آشنا میشه، کیارشی که خودش هم گذشتهی خوبی نداشته اما دوست خوبی برای تنهاییهای ترانهست! با گذر زمان هردوشون متوجه میشن عاشق همدیگهان اما با مزاحمتهای شخص آشنایی همه چیز عوض میشه؛ اون شخص کسی نیست جز قاتل قاتل دوران کودکی ترانه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.