خلاصه کتاب:
زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت! زندگی انشایی است که تنها باید خود بنگاریم; باشد که موضوع انشای زندگیت “خدا”، مقدمه اش “عشق او”، و انتهایش ” نگاه او ” باشد… آمین خدا در مکان های دور از انتظار… به دست افرادی دور از انتظار… و در مواقعی تصور ناپذیر…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختریه به اسم ترنج که حافظه اش رو توی یه تصادف از دست داده.اطرافیانش که چیز زیادی ازش نمی دونن سعی میکنن کمکش کنن تا حافظه اش برگرده اما…طی این اتفاقا فقط ترنج یه چیزی رو به یاد میاره. از صحنه تار و کوتاه تصادف یادش میاد که یه نفر حین تصادف همراهش توی ماشین بوده اما هیچ چیز و هیچکس وجود اون فرد ناشناس رو تایید نمی کنه. این اتفاق ها همزمان میشه با زیر سوال رفتن و نقض شدن تمام اطلاعاتی که اطرافیان ترنج ازش دارن…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.