خلاصه کتاب:
امیر مشکات مهندس جوان و خودساختهای که در زندگی با خطکش دقیق اخلاق پلههای موفقیت رو طی کرده. الی دختر شلوغ و سرزندهای که از آسمون فرود میاد و برق نگاهی که پسر سربهزیری رو اسیر میکنه. داستان عاشقی ساده است، وقتی دلی بلرزه و قلبی ضربان بگیره! ولی امان از گذشته! گذشته آدمها تا کجا مهمه؟ مگر گذشته نیست که امروز ما رو میسازه. اگر گذشته اونطور که ما تصور میکنیم نباشه؟ آیا قلبها بیشتر میلرزه؟ فقط یک حقیقت وجود داره. هیچکس سفید سفید نیست، هیچکس سیاه سیاه نیست…
خلاصه کتاب:
الهه دختری از خانواده متوسط و مذهبی دل به پسری مرفه می دهد و حاصل آن ازدواج ناموفق و شکست عشقی الهه با مهران و طلاق می شود… بعد از پنج سال الهه دور از چشم مادر و برادرش برای درمان و جراحی قلب مادرش رحم خود را به شهریار و هانیه برای فرزندآوری اجاره می دهد. بعد از عمل جراحی، مادر و برادر الهه متوجه این قضیه می شوند و الهه را مجبور به سقط جنین می کنند… اما الهه از خانه فرار می کند و در راه توسط پسری عیاش دزدیده می شود و به روستایی در چالوس برده می شود… الهه برای نجات خود پنهانی با شهریار تماس می گیرد و….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.