خلاصه کتاب:
اونا پدرمو گرفتند. بعد از اون نوبت منه، مگراینکه باخواستهشون موافقت کنم. زمین زدن قدرتمندترین مرد ایتالیا. کِیتو مارینو. مردی که همه جا توسط گارد امنیتی اش محافظت میشه و کاخ مستحکمش توی توسکانی کاملا غیرقابل نفوذه. اون بدبین ترین مرد کشوره و به هیچکس اعتماد نمیکنه. بنابراین غیرممکنه که بتونم تنهایی اونو از پا دربیارم.اگه بخوام پدرمو نجات بدم، تنها یه انتخاب دارم. اینکه به دل کیتو راه پیدا کنم… و اونجا بمونم!
خلاصه کتاب:
مهرداد زندگی خودشو داره هیچوقت کم و کسری رو حس نمیکنه به نظرش دخترا لیاقت عشق رو ندارن، طرز تفکرش هم برمیگرده به شکستی که چند سال قبل خورده...برای همین همه دخترا رو به بازی میگیره، شخصیتش، یه شخصیت کاملا خاکستریه، نه سفیده سفیده نه سیاهه سیاهه، اما...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.