خلاصه کتاب:
آرمیتا دختری مغرور و سرسخت که عاشق پسرعمه خشن و مغروش میشه، توسط سمانه دختری پر ادعا و کینه ای که برای انتقام از سرهنگ راد، دختر یکی یدونش رو انتخاب میکنه. ضربه روحی و عاطفی محکمی میخوره و…
خلاصه کتاب:
هاله دختری که دیوانه وار عاشق علیرضا بابا لنگ دراز دوران کودکی هایش بود اما درست زمانی که نتیجه این عشق در لباس سفید زیبایی بود علیرضا بیخبر و با قصاوت تمام هاله را ترک کرده و بی آبرویی بزرگی را برای او به ارمغان می آورد و هاله ای که کینه و انتقام از علیرضا مخیله اش را پر کرده اما با برگشت ناگهان علیرضا و ادعاهایش بازی جدیدی برای آنها آغاز می شود.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.