خلاصه کتاب:
من اِلوینم…دختر هجده سالهای که برای فرار از تنهایی قبول کردم یک سال نامزد رئیس مافیای خشنی بشم که دوازده سال ازم بزرگتر بود و یه عروسک برای رفع خواسته هاش، میخواست. رئیس مافیایی که افتخارش سنگدلیش بود و آدماش بهش لقب شکارچی داده بودن. قوانین زیادی داشت و مهمترینش، قانونی بود که برای ارتباطش وضع کرده بود عاشق شدن ممنوع!متاسفانهعلیرغم اخطارهایی که داده بود، طی زمانی که باهاش زندگی میکردم عاشقش شدم و…
خلاصه کتاب:
الهه دختری از خانواده متوسط و مذهبی دل به پسری مرفه می دهد و حاصل آن ازدواج ناموفق و شکست عشقی الهه با مهران و طلاق می شود… بعد از پنج سال الهه دور از چشم مادر و برادرش برای درمان و جراحی قلب مادرش رحم خود را به شهریار و هانیه برای فرزندآوری اجاره می دهد. بعد از عمل جراحی، مادر و برادر الهه متوجه این قضیه می شوند و الهه را مجبور به سقط جنین می کنند… اما الهه از خانه فرار می کند و در راه توسط پسری عیاش دزدیده می شود و به روستایی در چالوس برده می شود… الهه برای نجات خود پنهانی با شهریار تماس می گیرد و….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.