خلاصه کتاب:
داستان راجع به دختری ست به نام شیدا که از پنج سالگی پیش یک خوانواده دیگه بزرگ میشه… همون خوانواده یک پسر داره به اسم شاهرخ که چشم دیدن دختره رو نداره ولی…
خلاصه کتاب:
با مرگ مازیار و بیوه شدن شادان، فردین بعد از چهار سال اتفاقی از سوئد بر می گرده در صورتی که هیچ کس بهش خبر نداده که شادان سه سال که مازیار رو از دست داده و تنهاست، شادان به عنوان یک بیوه ی ثروتمند با سیل زیادی از خواستگار روبروست ولی این وسط فردین وارد بازی میشه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.