خلاصه کتاب:
راجع به سروان مازیار آرامش و دختری به نام سونیاست. سونیا دختری که بخاطر شیطنتهاش چند بار به دردسر میفته و تو جاهای مختلف دستگیر میشه، هربار هم مأمور رسیدگی به پروندهش مازیاره. از اونجایی که سونیا خانوادهای نداره، آخرین بار که دستگیر میشه، مازیار برای آزادیش شرط میذاره و اون شرط چیزی نیست جز…
خلاصه کتاب:
داستانی ازشخصیت ھا و روابط و ماجراھای پیچیده ست که زنجیر وار به ھم متصلن. نمی خوام در مورد خود داستان توضیح دیگه ای بدم اما در مورد اسم رمان باید بگم آفتاب بر حوت یه اصطلاح محلی در گیلانه و به یک بازه ی زمانی خاص گفته می شه. در واقع زمان قدیم بعد از چله ی بزرگ و کوچک به مدت باقی مانده تا عید که ھمون ماه اسفند بوده آفتاب برحوت* می گفتن که اشاره به بهتر شدن آب و ھوا و آمدن عید و نوید روزھای خوب داره. *حوت یا ھمان ماھی نماد ماه اسفند ھست. پایان خوش
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.