خلاصه کتاب:
من سوزانم…تو آمدی قلبم را مال خودت کردی و بد سوزاندیم..و من می آیم به زودی زود..قلبت را از ریشه میکنم و تو نمی دانی من دیگر دختر ساده و ابله اون روز ها نیستم. عوض شده ام…و تو باعثش شدی….
خلاصه کتاب:
شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه و مدام شیدا رو که دختری آروم و بی دردسر بود محدود میکنه و این محدودیت ها به حدی میرسه که شیدا طغیان میکنه و…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.