خلاصه کتاب:
قصهی ماهورا و یک دختر موفق در کارش هست. حیطهی کاری خودش را دارد و اخر هفته هایش را کنار رعنا و میعاد میگذراند. تا اینکه میعاد برای یک قرار کاری و برای دو روز می رود. اما بعد از دو روز و حتی یک هفته برنمیگردد. همین بیخبری از میعاد باعث میشود ماهورا از کارهای میعاد سر در بیاورد و پای رفت و آمد کسی که همیشه از او دور بود، به حریم زندگی ماهورا باز شود…
خلاصه کتاب:
پدر و مادر سارا تو تصادفی که به شیراز دارن به طرز مشکوکی کشته میشن جسد سوخته پدر و مادرشو کنار اتومبیل سالمشون پیدا می کنن و تنها کلید این مرگ مرموز سهراب برادر ساراس که در اثر اون حادثه دیونه شده و تیمارستان بستریه سارا بعد از اون اتفاق سرد و خشک میشه نه اشکی نه خنده ای نه هیجانی و نه هیچ چیزی…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.