خلاصه کتاب:
دو خانواده که دشمنی بر سر خون دارند و دختر یکی از این خانواده ها بی خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان مخفیانه به پسر دشمن پدرش دل میبندد…کارن میر بعد از فهمیدن علاقه ای که پناه به او دارد به پناه پیشنهاد ازدواج میدهد تا مجبور به ازدواج با دخترعمویش نشود و با خانواده ی پدری اش که رابطه ی خوبی با آنها ندارد هم مسیر نشود، غافل از اینکه هیچکدام خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان ندارند و حالا که بعد از گذشت یک سال کارن هم دل به پناه بسته خانواده ها منجر به طلاق آنها میشوند ولی این پایان ماجرای پناه و کارن نیست،زیرا که سرنوشت آنها به هم گره خورده است!
خلاصه کتاب:
شاهزاده روایت گر زندگی یه دختره که تو پستی و بلندی های زندگی به شدت اسیب میبینه و تمام تلاشش رو برای سرپا موندن می کنه… دختری که تو خانواده شاهزاده خطاب میشه و برای همه عزیزه دختری مهربون، ساده، خوش قلب و پر از احساس… تمام احساسات بکر دخترونه ش رو وسط می زاره اما شاهزاده روایتگر زندگیه یه مرد هم هست که بهتره خودتون باهاش اشنا بشین…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.