خلاصه کتاب:
رمان پنجره ای از عشق و آشنایی در مورد زندگیه دختریه که اوایل رمان خاطرات یه اتفاق تو زندگیشو میگه اتفاقی که باعث میشه ۸ سال عشقشو گم کنه اما یه اتفاقی براش پیش میاد که… رمان از زبان دو نفرگفته شده هم دختر داستان هم پسر یه موضوع متفاوت عشقی و جنجالی پلیسی…
خلاصه کتاب:
وقتی به در ورودی خونه ی قبلیم رسیدم و در زدم، شکمم گره خورد. فقط دو ماه بود که به آپارتمان رایان نقل مکان کرده بودم، اما بیشتر از این خونه برام شبیه خونه به نظر می رسید. تالیا در رو باز کرد و بهم لبخندی زد که خیلی زود به اخم تبدیل شد. -چی شده؟ انگار تنش داری…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.