خلاصه کتاب:
من سرگرد ایمانِ شایانم؛ کسی که خلاف های زیادی رو با اقتدا به شغلش انجام داده ! حالا یه سروان کوچولوی جذاب و لوند وارد ادارهِ من شده و از من مدارکی رو داره که نباید داشته باشه! حالا اگه من بخوام با اون ارتباط داشته باشم چه اتفاقی میوفته؟
خلاصه کتاب:
گیسو دختری که پدرو مادرشو ازدست میده با دزدی روز خودشو شب میکنه و با گندم خواهر ۹ ساله اش زندگی میکنه… پدرو مادر گیسو که توی تصادف فوت میکنن و ازقضا مقصر شناخته میشن… داریوش که پسرشو دراثر این تصادف از دست داده گیسو رو پیدا میکنه و ازش یا دیه میخواد یا گندم رو… توی این گیرو دار زندگیش، با امیر سام روبه رو میشه و مشکلاتش دوبرابر میشن…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.