خلاصه کتاب:
من مسیحم… مسیح رادان … مردی که از همسرش خیانت دید و دیگه به هیچ زنی اعتماد نکرد... با اجبار پدرم دختر ریزه میزه ای رو به عقدم درآوردن و تا دلم خواست حرص خیانت زن قبلیمو سرش خالی کردم ولی اون بهم ثابت کرد که همه ی زنا خائن نیستن ولی من احمق کوتاه بیا نبودم و مدام اذیتش میکردم تا وقتی که یهو غیبش زد… کل دنیا رو زیر و رو کردم تا پیداش کنم... همه جستجوم شد تو پیدا شدن جنازه زن مورد علاقم و در آخر یه سنگ قبر وسط سینه قبرستون ... باورم نمیشد که عاشقش شده بودم... با رفتنش دنیام تیره شد...
خلاصه کتاب:
داستان یه دختر شر به نام شادیه که بخاطر مسئله ای مجبور میشه یه چند ماهی خونه یکی از دوستای پدرش بمونه. توی این چند ماه اتفاقایی براش میوفته که...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.