خلاصه کتاب:
ماجرای دختریه که پرستاره تو یه شهر دیگه، شب یلدا میره مهمونی و مامانش زنگ میزنه که بابات حالش بد شده، دختره مجبور میشه برگرده که سوار ماشین یه نفر میشه که میخواد بهش دست درازی کنه. میره دوستاشم میاره و وسط راه یه نفر که میاد نجاتش بده مجبورش میکنن باهاش باشه، و دختره حامله میشه در حالی که اون مردِ عقیم بوده…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد پسری به نام علی هست که با مادر و خواهرش زندگی میکند او نان آور خانواده است. علی دختر خاله خود شهلا را دوست دارد ولی ناپدری شهلا او را به مردی می دهد که قبول کرده سفته های او را پس بدهد. خواهر علی زهرا بانرگس دختر زیبایی آشنا می شود که نابینااست و از علی میخواهد با نرگس ازدواج کند.علی با نرگس ازدواج میکند. چند سال بعد میفهمن با پیوند قرنیه می شود نرگس را بینا کرد آنان مجبورند تمام زندگی خود را بفروشند تا بتوانند به خارج رفته و نرگس را درمان کنند آنها این کار را کرده و نرگس بینا می شود. ولی علی مجبور است به تهران بیائید…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.