خلاصه کتاب:
دانش آموز خجالتی، پنی تیلور، همیشه از قوانین پیروی میکنه. حداقل، برای همکلاسی هاش که اینطور به نظر میرسه. اما اون یه راز غیرقانونی داره- سخت عاشق استادش شده. و کاملا مطمئنه که استادشم عاشق اونه. همه پروفسور هانتر رو دوست دارند. اون قدبلند، مرموز و خوش تیپه. و کاملاً دست نیافتنی. ولی رازهایی که در پس چشمهای قهوه ای پررنگش پنهون شده، پنی رو جذب خودش میکنه. رازهایی تاریکتر از اونچه که بشه تصور کرد. ساده ترین قانون جدیدش: با دانش آموزا رابطه دوستی برقرار نکن!ولی اون هرگز انتظار نداشت که بخواد برای چنین دانش آموز زیبایی تدریس کنه. اون باید در برابرش مقاومت کنه. پنی لایق بهتر از اینهاست…
خلاصه کتاب:
بالتو بدون اینکه انگشتشو بالا ببره من رو از لوسین دزدید! فکر کردم بالاخره آزاد شدم، بالاخره به زندگی قبلیم برمی گردم… اما بالتو برنامه های دیگه ای برام داشت! حالا من زندانی اونم! اون تا زمانی که نیازم داره نگهم میداره، تا زمانی که لوسین الماس جمجمه اش رو بهش برگردونه… من هرگز نمیخوام دوباره به لوسین برگردم… نه بعد از بودن با مردی مثل بالتو! تنها شانسی که دارم اینه که ارزشمند تر از الماس باشم، تا بالتو به اندازه کافی من رو بخواد و من رو تو مبادله به لوسین بر نگردونه… اما اصلا میتونم با الماسی که ارزش بیلیون دلاری داره رقابت کنم؟؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.