خلاصه کتاب:
یه دختر ساده و اروم که بعد از فوت پدرش،یهو کلی دردسر برای خودش و خانوادش پیش میاد… پدرش یواشکی دوبار ازدواج کرده بوده، و یه پسر هم داشته! و حالا که موقع ارث و میراث شده، اومدن سراغشون تا همون یه ذره دارایی هم از چنگشون در بیارن… و این وسط،ب عد از سالها، مار دو سر برمی گرده یه ادم مغرور و بد اخلاق که اومده بشه ملکه ی عذاب دخترمون… حالا دقیقا میاد تو خونه ی روبرویی اونها! و این، شروع اتفاقاتی که….
خلاصه کتاب:
درحالی که دست رت دور مچم محکم تر میشد، وارد سالن شدیم. اما اینجا با همه جای عمارت که قبال دیده بودم خیلی فرق می کرد. اینجا خیلی شاهانه بود. انگار برای اعضای خانواده سلطنتی درست شده بود. نفس عمیقی کشیدم و به کسی که کنارم نشسته بود نگاه کردم، پیراهن سفید مردانه رت تو بدن عضلانیش کشیده شده بود و روش تاکسیدویی که کاملا برازنده اش بود پوشیده بود. چشم هام رو بالا نبردم تا نبینم که اون داره با اون نگاه تاریکش نگاهم میکنه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.