خلاصه کتاب:
شهراد پسر جذاب، پولدار و البته انحصارطلبیه که سال هاست عاشق ممنوعه زندگیش شده، دختری دلبر و شیطون به نام شهرزاد که همخونه اش هست و همه حتی خود اون دختر فکر می کنند خواهر و برادر هستند و شهراد به دلیل اینکه شهرزاد نمیدونه نسبتش باهاش چیزی به جز اونیه که تو شناسنامه هاشون نوشتن، برخلاف اینکه قلبش رو بهش بدجور باخته و تموم ذهنش رو پر کرده اما مجبور به حفظ ظاهر شده، اما مابین آموزش های پیانو و گیتاری که شهراد به شهرزاد میده،یه جایی افسار این عشق از دستش میره..
خلاصه کتاب:
همه چیز از یک شوک بزرگ شروع میشود… و نقابی که برای کنار زدنش، نیاز به قربانیست. «آریانا جاوید»، دختر یکی از سرشناسترین خانوادههای اصفهان است که تنها دو روز بعداز عروسی مجبور میشود همسر و خانهاش را ترک کند و بیخبر، به مکان نامشخصی برود. آریانا دنبال حقیقت است؛ حتی به قیمت از دست رفتن آبرو! دنبال آشکار کردن رازیست که میگویند اگر برملا شود، قیامت به پا خواهد شد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.