خلاصه کتاب:
یه دختر که بعد از فوت پدرش با پسرعموش که هم خونشون و مثل برادرش بوده باید زندگی کنه اما اون اول همه اموال رو بالا می کشه و بعدم ادعا می کنه که عاشقشه و می خواد بهش دست درازی کنه اما شبانه از اون شهر میره یه خونه که روح داره و اون روح یه فرد زنده س که جسمش رو گم کرده و …
خلاصه کتاب:
ترانه، دخترِ خانوادهی محترم و آبرومندیست که در یکی از شهرهای کوچک ساحلی زندگی میکند. خانوادهای که برخلاف ظاهر موجهش به شدت به زن سالاری و تبعیض دچار است؛ تاجایی که خلا قدرت و نقش پدر در تصمیمات خانواده، در نوجوانی باعث دلبستن او به مردِجوان خانهی روبرویی میشود. وکیل جوانی که بعد از مرگِ مشکوکِ پدرش سرپرست خانوادهاش است. هر چه گذشت سالها بامداد را بیشتر برای ترانه بعید میکند، احساسش به او نابتر و بزرگتر میشود، تاجایی که تمام روح و قلبش تقدیم به عشق پنهان او میشود. و درست در بزنگاه زندگی و در تنگنای اصرار مادرش برای ازدواج با پسردوستش، با خواستگاری ناگهانی بامداد و دلیل پنهانش مواجه میشود و این آغاز ماجراست…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.