خلاصه کتاب:
روشن پاکمهر، یه وکیل پایه یک دادگستریه که برای نجات باباش از زندان، به یزدان فرخزاد نزدیک میشه تا مدرک جور کنه چون معتقده یزدان تو زندانی شدن باباش نقش داره… و یزدان با دیدن زیبایی چهره و هیکل خوبِ روشن، بهش جذب میشه و جای کشتنش، بهش پیشنهاد صیغه نود و نه ساله میده… روشن چارهای جز قبول این پیشنهاد نداره اما… دخترِ تخصِ این رمان خون به دلِ یزدان میکنه و همهی نقشههاش رو نقش بر آب میکنه تا جایی که یزدان مجبور میشه …
خلاصه کتاب:
دختری به اسم مهرو یه روز تابستونی همراه دوستاش با یه عده پسر کورس می بنده و بعد متوجه می شه که… شیشه پنجره را باران شست، از دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ فرقی نمی کنه هوای الان چند نفره ست ! مهم اینه که تو نیستی و من مجبورم”تنهایی” دلتنگی آسمون رو تحمل کنم … باز باران آمد از هوا یا ز دو چشم خیسم؟ نیک بنگر! چه تفاوت دارد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.