خلاصه کتاب:
داستان ما شخصیت دختری فقیر و شخصیت پسر غنی دارد. جانان، دختری فقیر خانواده خود را بشدت نیازمند به پول میبیند؛ خواهری که جهیزیه می خواهد، پدری که برای داشتن درامد و کاری ماشینی لازم دارد… جانان چه تصمیمی میگیرد… هنگامی که نیما پسری پولدار و صاحب هتل هایی که برایش ارث رسیده، که از کودکی یاد گرفته همه مشکلات با پول حل می شود؛ از ترک شدن توسط نامزدش در نزدیکی عروسی خشمگین است و دنبال دختری جاگزین است ، با درخواست وام از جانب جانان روبرو می شود ….
خلاصه کتاب:
اسیر شدهام. اسیر احساسی بینام و نشان. اسارتم زندگی بی دغدغهام را نابود میساخت و دغدغه ها، یکی پس از دیگری در جای جای زندگیام مستقر میشدند و خودی نشان میدادند. تسلیم شدهام. تسلیم این حس گمنام…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.