خلاصه کتاب:
آذر یه دختر دستفروش اما با عزت نفسیِ که بخاطر فرار از ازدواج اجباری ناپدریش از خونه فرار میکنه و با اعتماد به عشقش وارد خونه ی عمه ی فرزاد میشه، بی خبر از اینکه پسر دایی عشقش از خارجکشور میاد و همزمان با این اتفاق خانواده ی فرزاد شروع به اذیت و آزار آذر می کنن و آذر با نقشه به خواستگاری پسر دایی عشقش جواب مثبت میده و….
خلاصه کتاب:
بیا تا من و تو الگو شویم. حوا و آدم را به دنیای قدیم بسپاریم. و خودمان بشویم حوا و آدم نسل جدید! من سیبی از جنس اجبار به دستت بدهم. تو گازی از جنس خواستن به آن بزنی و از دل شیرینی این اجبار و خواستن را حس کنی. دست من را بگیری و به دورترین نقطه روشنایی ببری و رهایم کنی…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.