خلاصه کتاب:
سامر و سمیر، منفور در عین حال محبوب ترین برادر های خانواده ی عاشوری. بعد از مرگ خورشید، زنی که سال ها مادر صداش می کردند مجبورند با گذشته ی سیاه خانواده اشون رو به رو بشن. در گیر و دار مخفی نگه داشتن راز های خودشون به دستور مالک، آماده ی کوچ به تهران می شند. و حالا سامر باید آماده ی ازدواجی از پیش تعیین شده با دخترِ محبوب خاندان بشه و سمیر باید برای زندگیِ متاهلیِ مخفیش بجنگه!
خلاصه کتاب:
اسنا برای انتقام گرفتن و رسیدن به قاتل های خواهرش پیشنهاد دکتری به نام هرمز رو قبول میکنه،او به پسرهای معروف و پولدار نزدیک میشه و بعدازنزدیک شدن با آنها با گرفتن عکس اونها رو تهدید به بردن ابروشون پیش خونوادشون می کنه، توی یکی از همین پارتی ها با پسر یکی از حاجیهای شهر به نام وریا آشنا میشه ولی به جای انتقام عاشق اون میشه و…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.