خلاصه کتاب:
بعضی چیزها تو زندگی آدم یه واقعیته که نمیشه ازش فرار کرد. یکیش ازدواجه که در مقطعی از زندگی اتفاق میافته. من هم از بقیه مستثنی نیستم. فرار حالای من برای ازدواج به خاطر ادامه تحصیله، اما دلم میخواد زمانی که وقتش رسید ابتدا عاشق بشم بعد ازدواج کنم. با وجود خواستگارایی که دوروبرم هست، تا به حال نتونستم عاشق هیچ کدومشون بشم. نمیدونم چرا به راحتی نمیتونم به کسی اعتماد کنم….
خلاصه کتاب:
نوا دختر جوانی است که در میانه ی بیست سالگی اش قرار دارد و زندگی اش از یک سال پیش که مادرش ندا را در یک تصادف از دست داده دچار تغییرات ناخوشایندی شده است؛ خواهر و برادر نوا پدرشان مهران را عامل اصلی این اتفاق می دانند و هردو در کمال بی منطقی و سرکشی بر زخم از دست دادن همسرش نمک می پاشند. پیمان هم که نامزد نوا است یک سال صبوری کرده و حالا منتظر است تا تکلیف زندگی اش یک سره شود و با خیال راحت با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند، اما اوضاع آن چنان نامطلوب است که این قضیه هربار به علتی به زمان دیگر موکول می شود…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.