خلاصه کتاب:
کمند دختری خودساخته ایی که بخاطر اتفاقاتی در خانواده جایگاهی ندارد ولی او بخاطر عشقش به خواهرش وارد معامله باسردار میران مردی با ظاهری مغرور و بدنی سوخته بزرگ خاندان میران ها و دشمن خانوادگی خود میشه، دراین معامله اسرار زیادی پرده برداشته میشه و عشقی عمیقی بین این دو رخ میده…
خلاصه کتاب:
دختری که با تمام از دست رفته هایش شروع به سازش می کند… به گذشته نگریستن شده است عادت این روزهایم… نگاه که می کنم می بینم… تو به رویاهایت اندیشیدی… من به عاشقانه هایم… تو انتقامت را گرفتی… من تمام نیستی ام را… بیا همین جا تمامش کنیم…. بیا کشش ندهیم… بیا و تو کیش شو.. می آیم و مات میشوم… و تو را به خیر میسپارم… خودم را به سلامت…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.