خلاصه کتاب:
دختری از جنس بهار که چهار سال به پای عشقش سوخت… و مردی به نام هیراد، که تن به ازدواج اجباری داد…. حالا هیراد بعد از چهار سال، درست وقتی بهار تصمیم به ازدواج می گیره، از کانادا با زن و بچه برمیگرده، تا به هرقیمتی شده جلوی ازدواج عشقش رو بگیره…
خلاصه کتاب:
روایت زندگی یک دختر. هکری دل سنگ و خلافکار، که با ندانم کاری های پدرش به این راه پر فراز و نشیب کشیده شد. دختر قصه ی ما، مجبور به همکاری با هفت پسر خلافکار در باند بزرگ بارکد شد. در این میان، پلیسی وظیفه شناس و مغرور دل به دختری خواهد بست که تمام زندگی اش را خلاف و گناه پوشانده… در این میان تصمیمی میگیرد که سرنوشت هر دویشان را دچار تغییر می کند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.