خلاصه کتاب:
قصه قصه ی پسریه که وقتی راهی رو می رفته ایمان داشته که درست می ره و حالا…! همیشه برای مردد بودن فرصت هست! همیشه برای اینکه تردید و شک به دل آدم راه پیدا کنه نشونه هایی هست! روزهای سخت و تلخ و بالا و پایین های زندگی پسری رو می خونیم که قطارش از ریل خارج شده و داره سعی می کنه دوباره به مسیر هدایتش کنه!
خلاصه کتاب:
کارون پسر مهربون و مظلومیه که توی عطاری دائیش کار میکنه.. پدر و مادرش، از هم جدا شدن و هر کدوم ازدواج کردن.. کارون جایی جز خونه مادربزرگش فروغ نداره، ولی فروغ بخاطر نفرتش از کارون، هر بار اونو تحقیر و آزار میکنه.. کارون دل در گرو ترنج داره که از خانواده شوهر مادرشه و توی عطاری کار میکنه.. کارون با دایی کوچیکه بحثی میکنه که باعث میشه راز بزرگی توی زندگی کارون بر ملا بشه و …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.