خلاصه کتاب:
پریچهر در سایهٔ اقتدار پدر بزرگ رشد کرد. آن ها باید هفته ای یک بار به دست بوس پدر بزرگ می رفتند. پدر بزرگ شغل پسرها و ازدواجشان با دخترها را تعیین می کرد. او عماد (پسر عموی پریچهر) را برای ازدواج با پروانه (خواهر پریچهر) انتخاب کرد و به اختلاف مادر پریچهر و مادر عماد اعتنا نکرد. پریچهر با این جنگ میان دو خانواده خود و عمو بزرگ شد و با مرگ…
خلاصه کتاب:
سال ها گذشت. سال هایی که بدور از نظام در تنهایی و غم سپری شد. اما هنگامه قول داده بود تا ایستادگی کنه و به خودش و دیگران ثابت کرد از هیچ به همه چیز رسیدن یعنی چه. حالا بعد از سال ها دوباره نمی توانست نسبت به او یگانه عشقش که در حال نابودیست بی تفاوت باشه. حلقه ی مهری که هنوز گسسته نشده او را وادار به ملاقات نظام می کرد. تصمیم گرفت راهی شیراز شود. همه کارها توسط وکیلش انجام شده بود، فقط مانده بود ملاقات او با نظام و سهامداران اصلیه شرکت تا بتواند شرکت و زندگیه نظام دشتی را از نابودی نجات دهد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.