دانلود رمان زیر چتر عشق از خاطره_ق با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
اسرا دختر ساده و معصومی که اسیر زندگی پر فراز و نشیب خودش است. با توطئه سنگینی که براش چیدن به حراست دانشگاه خونده میشه و زمانی که باید برگه اخراج خود از دانشگاه را امضا کنه اتفاقی می افته که زندگی شخصیش دچار تغییرات می شود.
خلاصه رمان زیر چتر عشق
دیگر خواب از چشمش پریده بود.چشمانش را بست و به رویای آینده اش فکر کرد. آینده ای که از همین الان استارت موفقیتش زده شد. با انرژی فراوانی در جایش نشست، صدای شکمش هم در آمده بود، انگار این خوشحالی هم به تمام سلول هایش سرایت کرد بود… سریع از اتاق خارج شد و تک تک لامپ های سر راهش را روشن کرده وارد آشپزخانه شد. نگاهی به ساعت انداخت، مطمئن بود مادرش به مسافرت رفته، اما جانا و پدرش کجا بودند، خدا عالم بود. گوشی را برداشت و شماره پدرش را گرفت،از همان کودکی هم محبت خاصی به پدرش
داشت و این محبت به غیراز یک مورد، نمی گذاشت بی خیال از کنار او بگذرد. -سلام بابا ،خوبی ؟کجایین؟ صدای همیشه آرام و به گوش جاوید، خسته اش در گوشی پیچید. _سلام جاوید جان، شرکتم! یه قراره کاری دارم! دلش بعد از این همه سال یک تشر می خواست، یک تشر که او را بی خیال از به دوش کشیدن یک طرفه این همه مسئولیت کند. -ای بابا هنوز شرکتین؟ قرار کاری دیگه چیه این وقت شب! این همه کار می کنین که چی بشه، اصلا خبر دارین مامان بازم رفته مسافرت؟ -اره میدونم بهم گفته… -همین؟ شما همش کار، ایشون همش مسافرت!
پس کی به خودت برسی؟ کی زندگی کنی؟ -اگه تو می اومدی جای من، منم یکم استراحت می کردم. -من از اون کار خوشم نمیاد. من رشته خودمو بهتر دوست دارم. -می دونم ولی کم کم به اینجا هم عادت می کردی! می دانست ته صحبت هایش به اینجا ختم می شد، اما نه دوست داشت ور دست پدرش شود و نه اینکه… در کل این زندگی و این سبک و این کار را دوست نداشت. ترس داشت، نمی خواست آینده اش یکی شود مثل زندگی پدر و مادرش. بحث را تغییر داد و گفت: شام خوردین؟ -اره من اینجا یه چیز خوردم، مهمون دارم….