دانلود رمان معذرت میخوام از فائزه مقصود با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
من ساحلم دختری که از بچگیش حس درد و رنج و چشید و وقتیم بزرگ شد ارزو کرد کاش همه ی عذابش کتکایی که از باباش می خورده باشه، نه اینکه بین یه عالمه گرگ اعتمادشو از دست بده و اون وسط عاشق بشه. حسش اولش ناشناختس ولی به جایی میرسه که بدون اون نمیتونه و حتی خدمتکاری خونشم میکنه و تازه میفهمه چقدر ازش دوره….
خلاصه رمان معذرت میخوام
(از زبان تیرداد) خیلی به فکر فرو رفته بود اگه بازم دستور باربد نبود که بریم یه خونه دیگه، اصلا روش فشار نمی آوردم از قیافش معلوم بود که راضی نیست و حتما به عشقش فکر میکنه که چه خیانتی با اینکار در حقش کرده مثل من که همیشه فکر می کردم ندا چقدر خائنه که خیلی راحت گذاشت و رفت با یکی دیگه ولی ساحل باید بفهمه اینا همش نقشس پیش سیامک و آدماش از آخرم با کلی مِن مِن ازم خواست تعهد بنویسم که اتفاقی واسش نمیوفته. اولش تعجب کردم ولی وقتی یکم فکر کردم حق داشت و صدالبته نگران بود… بعد از امضا کردن و زدن اثر انگشت خیلی خوشحال برگه
رو از جلوم برداشت انگار برگه تضمین زندگیش بود. نمیدونم شاید واقعانم بود فرداش یه لشکر ادم گنده ریختن تو عمارت باربد. وقتیم پرسیدم فهمیدم که آدم های سیامکن، اونم واسه خودش تو ایران کسیه. پس باربد اینا رو میدونست و گفت از اینجا بریم راست میگفت پیش اون همه آدم %۱۰۰ دستمون رو میشد که ساحل، ندا نیست و دختِر باربد یه دختر خائن و فراریه. جلوی در منتظر اومدن ساحل بودم که با دیدن چمدون به اون بزرگی و بچه به بغل عصبانی شدم اونا خیلی سنگین بودن. دیشب باهاش هماهنگ کرده بودم که زیاد نزدیکش نمیشم به شرطی که اونم نقششو خوب انجام بده وقتی
رسید بهم به صورت ظاهری گفتم عزیزم چرا صدام نکردی خودم بیام چمدونارو بگیرم؟ می دونست که نباید تعجب کنه مخصوصاً جلوی آدم های سیامک با یه لبخند گفت نه دیگه و گفتم تو زحمت این همه راه و نکشی خودم آوردمشون و بعدش چمدونو زمین گذاشت و با بچه جلوی ماشین سوار شد. منم چمدونشو گذاشتم. صندق عقب و نشستم. روندم سمت خونه ای که باربد آدرسشو داده بود وقتی نزدیک بودیم که برسیم ادرسش واسم خیلی اشنا میزد.. باورم نمیشد اینجا همون آپارتمان نقلی زیبای خونه آرزوهای من و ندا باشه این دیگه یعنی چی؟؟ چرا باربد ادرس اینجارو گفته؟ قصدش واقعا عذاب دادن منه؟