دانلود رمان پشتم باش از زهرا حاجی لو با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
پشتم باش راجب یه دختر به اسم نهال که پدر و مادرش به صورت فجیعی به قتل میرسن و نهال در صدده که قاتلا رو پیدا کنه که با یه سرگرد جذاب آشنا میشه و…
خلاصه رمان پشتم باش
نهال باهیجان دست پدرش راگرفت و بدون اهمیت دادن به جمله ی مادرش که می گفت نهال پدرت تازه ازسرکار برگشته خسته است بگذار حداقل ابی به دست و صورتش بزنه پدرش راسمت گوشه خلوت سالن که نسبت به جاهای دیگر وسایل تزینی کمتری داشت برد اقای احمدی به هیجان دختر ده سالش لبخندی پرمحبت زد نهال سریع لباسش را داخل شلوارکش کرد و موهای دم اسبی اش رامحکم ترکرد و با یک نگاه اطرافش از نظر گذراند و با هیجان گفت بابا منو نگاه کن.
و چند تا بالانس زد و در اخر پاهایش را صد و هشتاد درجه بازکرد و با ذوق برای خودش دست زد از ته دل و با صدای بلندی خندید و چال گونه ی عمیقش رابه نمایش گذاشت اقای احمدی باخنده ی بی غل و غش دخترش با صدای بلندی خندید و دستانش را ازهم گشود _دخترم تو بی نظیری مثل همیشه عالی بودی ومن با دیدن این حرکت تمام خستگی کار از تنم رفت. نهال درست مانند بچه گربه ای سرش را بر سینه ی ستبر پدرش گذاشت و خودش را برای پدرش لوس کرد.
_ کل این چند روزو تمرین کردم تا سوپرایزتون کنم. پدرش بوسه ی پرمحبتی برسرش نشاند و در گوشش ارام زمزمه کرد تو همیشه بهترینی نهالم من و مادرت به وجود تو افتخار می کنیم. نهال باصدای رعد و برق اشفته از خواب پرید و با گیجی به اطراف چشم دوخت کمتر از چند لحظه نوری اتاقش را روشن کرد و باز صدای رعد و برق بود که سکوت اتاق را در هم شکست با وحشت در جای خود نیم خیز شد اتاق در تاریکی فرو رفته بود و خبری از پدرش و اغوش گرمش نبود…