دانلود رمان دختر یا دردسر از زهره دهنوی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نفس دختری که دوست داره مستقل باشه و تلاش خودش رو برای مستقل شدن میکنه، توی بچگی پدر و مادرش فوت شدن و خواهر و برادری نداره. با غصه هاش میجنگه و نمیزاره نا امیدی توی دلش سایه بندازه. مهربون و دوست داشتنی و با شیطنت هاش باعث شادی دیگران میشه، همیشه سعی داره جایگاه مناسب خودش رو داشته باشه و برای رسیدن به آرزو هاش هم میجنگنه. لیسانسIT داره ولی عاشق طراحی مدل لباسِ و عشق به این حرفه مسیر زندگیش رو عوض میکنه…
خلاصه رمان دختر یا دردسر
همزمان کامران و نگار وارد آشپزخونه شدن، حالا نکته ی جالب این که نگار چشم های کامران رو گرفته بود و سمت میز هدایتش می کرد. حالا ما همه داشتیم از خنده منفجر میشدیم کامران با ذوق گفت: خب نرسیدیم؟ ببینم خانومم چی پخته؟ شاهین با صدای کنترل شده ای از خنده گفت: دخترا نظر تون چیه ما بریم بیرون کامران خیلی سوپرایز بشه. نگار با خنده ابرویی برای ما بالا انداخت، خدا از سر تقصیرات من بگذره. نگار با ذوق گفت: خیلی خب، یک دو سه. و دست هاش رو از روی چشم های کامران برداشت و…
همه مون به قیافه ی در هم و سرخ کامران خیره شدیم. رسما خشک شده بود و بدون هیچ حرفی ظرف های شیر برنج رو برانداز می کرد. نگار دست انداخت دور بازوی کامران: عزیزم خوشت اومد؟ حالا ما همه منتظر عکس العمل کامران بودیم، یهو سمت ما چرخید قیافه ی خنده دارش باعث شد صدایی مثل پوزخند از دهنم بیرون بیاد، درسا که کنارم ایستاده بود از بازوم نیشگون گرفت؛لبم رو گاز گرفتم که جیغ نزنم، کامران خودش رو کنترل کرد نفس عمیقی کشید و لبخندی زد که یعنی بعدا من میدونم و شما.
رو به نگار گفت: آره عالیه ممنون. از طرز حرف زدنش معلوم که چقدر خودش رو کنترل کرده ده بار عق نزنه. رو به ما با لحن تهدیدی گفت: بچه ها نمیاین؟ بیاین بشینید. شاهین زیر لب گفت: اُه اُه خدا به بخیر کنه و سمت میز رفت، دانیال هم پشت سرش سمت میز رفت، رو به درسا آروم گفتم: زیاد هم بد نبود. آروم تر از من جواب داد: این آرامش قبل از طوفان گول نخور. همه سمت میز رفتیم و نشستیم، نگار با ذوق و شوق رو کامران گفت: خوشت اومد؟ کامران به زور سر تکون داد. لبم رو از داخل گاز گرفتم…