دانلود رمان ققنوس از بهاره تابعیان با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
پریماه دختر بی دست و پایی هست که به خاطر بیماری مادرش حاضره تن به شرایط کاری سخت بده… و این آغاز فصل جدید زندگی او و آشنایی اش با مردی هست که بی هیچ قانون و قاعده ای برای خودش زندگی میکنه…
خلاصه رمان ققنوس
با پیگیری و خود شیرینی برای خانم احمدی مسئول سایت دانشگاه توانستم کار موقتی در دانشگاه برای خودم دست و پا کنم. کار که نمیشد اسمش را گذاشت اما با یک تیر دو نشان میزدم. کار تایپ پایان نامه و مقالات بچه های دانشگاه خودمان را انجام میدادم… هم پولی گیرم می امد و هم می توانستم از مطالب آن هایی که مرتبط با رشته خودم بود استفاده کنم. درآمدش به نسبت زحمتش زیاد نبود مخصوصا کار تایپ. چون زیر نظر دانشگاه کار می کرد و به نوعی نیروی خود دانشگاه بودم تعرفه ی خیلی کمی برایمان در نظر گرفته بودند و از آن هم درصدیش به من می رسید،ولی خب آنقدر بود
که دیگر نخواهم برای کار به منزل سحر برم و این هم باز شمشیری دو لبه بود… نکته ی بدش دوری از سحر بود. دوستی که می دانستم متعلق به دنیایش نیستم اما عجیب برایم تحریک کننده بود. نکته ی خوبش غرورم بود که احساس می کردم دوباره بدستش آوردم. بعد از آن جریان از خاله خواستم جای دیگری را برایم پیدا کند. مجبور شدم کل ماجرا را برایش تعریف کنم. او هم پذیرفت و به جای من یکی از خانم های شرکت را فرستاد… من هم هفته ای یک روز به خانه ی یک خانم پیر میرفتم که خودش حسابی زرنگ بود و خانه اش از تمیزی برق میزد اما بچه هایش اصرار داشتند هفته ای یک بار
یک نفر که ترجیحا جوان باشد برای کمک به مادرشان برود. نتیجه ی این نگرانی شده بود هفته ای یکبار سینمای خانگی و تحلیل فیلم من با مهین خانم. و البته ناهاری که به اصرار و بقولی برای حلال بودن پولم برایش می پختم. هر بار هم تاکید می کرد اگر نوه پسری به سن من داشت حتما مرا عروس خودشان می کرد و من هم کیلو کیلو قند در دلم آب میشد برای دامادی که وجود خارجی نداشت و مادربزرگش مرا پسندیده بود… جواب تماس سحر را نمی دادم… چند بار اس ام اس داد و عذر خواهی کرد اما مطلقا حاضر نبودم پایم را در خانه ی آن مردک بگذارم. همه چیز دوباره به حالت عادی برگشته بود…