دانلود رمان حرومزاده استانبولی از الیف شافاک با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
«حرامزاده استانبول» داستان خانوادهای اهل ترکیه و خانوادهای اَرمنی-آمریکایی را از زاویه دید چهار نسل از زنان روایت میکند. داستانی دربارهٔ هنجارهای جامعه، رازهای خانوادگی و نیاز مبرم به گفتگو و البته مفهوم فراموشی است؛ فراموشی جمعی که ترکیه بهطور کل دچار آن شدهاست…
خلاصه رمان حرومزاده استانبولی
دارچین؛ تو نباید به چیزی که از آسمان می آید لعنت بفرستی. باران هم یکی از همان هاست. هر قدر که ببارد، رگبار باشد یا باران یخ، نباید به چیزی که از آسمان می بارد، لعنت فرستاد. هر کسی این را میداند. حتی سلیها. اما با این همه در آن جمعهی اول ماه ژوئن، همانطور که در پیادهرو می رفت، به زمین و زمان لعنت میفرستاد. خیابان به طرز ناامیدکنندهای بند آمده بود و او باید به قراری میرسید که در هر صورت دیر شده بود.
لعنت به سنگفرش شکسته، کفش پاشنه بلند، مردی که دنبالش کرده بود، رانندگانی که مثل دیوانه ها بوق می زدند، درحالیکه می دانستند با سرو صدا گره کور ترافیک باز نمی شود، به تمام سلسله ی عثمانی که خیلی وقت پیش قسطنطنیه را فتح کرده و اشتباهی همانجا مانده بودند و البته به باران… به این باران لعنتی تابستانی. اینجا باران مصیبت است. شاید در بخش های دیگر دنیا باریدن ابر برای همهی جانداران برکت باشد…