دانلود رمان زیر آسمان شهر خیس از الهام صادقی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در مورد دختری به اسم الهام که برای انتقام از استادش دست به یه کاری میزنه و همون روز استاد دانشگاه عوض میشه و یه پسر جذاب به جای استاد میاد که الهام رو عاشق خودش میکنه اما این پایان ماجرا نیست با حقیقت های که معلوم میشه ….
خلاصه رمان زیر آسمان شهر خیس
الهام؛ اوف خدا من اگه حال این استاد پیر خرفت رو نگرفتم به من نمره کم میدی. یه آشی برات بپزم نیم وجب روش روغن شایدم بیشتر ولم کن، ایش. بزار خب باید وسایل لازم رو تهیه کنم سریع به سمت انباری ته حیاط رفتم. بعد از مدتی راه رفتن که خیلی کم بود ولی برای من تنبل کیلومتر ها بود رسیدم. عه این در که قفله یعنی الان من باید با کلید برم تو، خوب معلومه باید با کلید برم تو دیگه. کلید رو در اوردم و نگاهی به دست کلید کردم ای وای حالا کدومه نگاهی به قفل کردم.
اسمش رو دیدم و توی کلید ها شروع به گشتن کردم. ایول پیدا شد. با کلید وارد شدم و نگاهی به دور و بر کردم. خوب خدا رو شکر عمو حبیب سرایدار خونه مون تمیز کرده خوب بزار ببینم چی داریم؟ وای خدا چرا هیچی اینجا نیست! نگاهی به دور و برم کردم که چشمم به یه چیز خورد. بزار ببینم این چیه؟ رفتم نزدیک یه قوطی آهنی بود آهان فهمیدم چیه . روغن ماشین الیاس! خوب براتون سوال هست الیاس کیه؟ یا شایدم چیه؟ خوب عرضم به حضورتان الیاس داداش خل من هست. نه ببخشید گل من هست .
الیاس ۶ سال ازم بزرگ تر هست ولی بهش نمیاد انقدر بزرگ باشه . روغن رو برداشتم و به سمت پارکینگ رفتم و روغن رو تو صندوق عقب فراری قرمز رنگم گذاشتم. نگاهی به دور و بر کردم خوب بهتره برم تا الیاس که شک نکنه چون همیشه مثل سایه دنبالم بود. توی اینه نگاهی به خودم انداختم یه حس عجیبی بود مثل این فیلما نبودا یه حس شادی خوشحالی و….. امروز وقت عملی کردن نقشه بود و منم به قول گفت تو باسنم عروسی بود. خاک برسرم مثلا میخوای ادبی حرف بزنم…