دانلود رمان تله پاتی از shin با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان خواستَن و نَرسیدن … دیدار های شَبانه دُختری عاشِق با عِشق مَحالَش در فَرا تصورات اَز سر دِلتنگی … عاشِقی که هَر روز بَرای مَعشوقَش می نِویسد به اُمید این که نوشته هایَش به دَست مَحبوب برسد شایَد که صِدایِ بی قراری های قَلبش روزی شنیده شود …
خلاصه رمان تله پاتی
گاهی هر چِقدر هم در عاشِقی ادعایَت شَود… باز هم در نقطه ای از خیالاتَت از این همه دست نیافَتنی و محال بودَن نااُمیدی به سراغَت می آید… برای لحظه ای هم که شده… از واقعیت تلخِ این همه فاصله دلت می گیرَد و بی صِدا از درون می شِکنی … گاه ناگزیری که حق را به عقل و منطقَت بدهی و بپذیری که قَلبت همیشِه قابل اعتماد نیست! در بعضی مواقع قلب را باوَرش که کنی… چُنان عِنان زندگی و احساساتَت را دستش می گیرد و می تازَد که تا به خودت بیایی مطیع و دست نشانده اش شده ای.
طولانی اَش نمی کُنم … من اِمشَب درست در همین نقطه از دَرماندگی قرار گرفتَم… هَمان اِحساس ناخوشِ بینِ خواستَن و نخواستَن می دانی جانَم دقیقا چه حالی است؟ مانند اِنسانی که عاشقانه باران را دوست دارد… ساعَت ها زیر باران قدم زده… اما حالا هَمان هوایِ بارانی سخت بیمارَش کرده نه که فکر کنی بخواهم از خیالِ با تو بودَن دَست بکشم… نه دورِ سرت بگردم… فقط احساس می کُنم که کَم آورده اَم… و یا شایَد هوایِ خیالَت و نبودَن هایت بیمارَم کرده… اینجا شب که می رسَد…
قصه ی تلخ نبودت را در گوش ماه می خوانَم ستاره ها سو سو زنان تمامِ شهر را به دنبالت می گردند تا خبر دهند دخترک قصه برایت بی قرار است… اما عشقِ تو گویی قصد جانم را کرده… که نیستی… نمی شنوی… نمی آیی… گاهی به ماه و اِقبال بلندَش حسادت می کنم چرا که می توانَد هر شَب از اوج آسمان به تماشایِ تو و زیبایی هایَت بنشیند … آن هم بدون پلک زدنی ! و مَن اینجا دلتنگی هایَم که برایَت خیلی زیاد شود … ساعَت ها پشت پنجره می ایستَم…