دانلود رمان رابطه از نیلوفر قائمی فر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
یه زن که زنیت بلد نیس از زن بودن فقط شست شو و پخت و پز بلده همینا باعث میشه شوهرش ولش کنه طلاق میگیره و سرخورده تراز قبل میشینه تو خونه پدرش این وسط خواهرش میخاد جمعش کنه که هرچی تلاش میکنه نمیشه ولی یه مرد میاد تو زندگی گلابتون که همراه با خواهر گلاب دخترمونو جمعش میکنن و…
خلاصه رمان رابطه
صدای بوق ماشین می اومد، اول تک تک بعد دوتایی و بعد دستشو روی بوق گذاشته بود. یکی از اون ور خیابون داد زد: _اووووووو… به سمت ماشین برگشتم، سریع یه پک اسم توی ذهنم اومد. “سهیل”؟! دستش رو از شیشه ماشین به نشونه ی عذرخواهی بیرون آورد و گفت: _ببخشید حاجی… «و بعد با اشاره به من ادامه داد:» گوش هاش مشکل داره… منظورش من بودم!!!! فهمیدم صد در صد سهیله…
با تعجب به او نگاه می کردم. شهاب همیشه می گفت سهیل خیلی بد دهن است، راست می گفت. تو روی من داره به اون مرد میگه گوش های من مشکل داره. سهیل لبخند پهنی زد و گفت: سلام سرجام ایستاده بودم و با قیافه ی در هم گفتم: سلام. یعنی پررو تر از سهیل خودشه. شاکی گفت: چرا بوق می زنم نگاه نمی کنی؟ شاید آشنام، فامیلم، نه اصلا داداشتم. داداش من می دونه من کرم بوق نمی زنه…