دانلود رمان مهرجان از طیبه نوربخش با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مرجان دختر بی سرپرستی که در پرورشگاهی تحت محبت مادرانه ی مددکار آنجا، حکیمه جان بزرگ شده است. حال او زندگی مستقلی را شروع کرده و در شرکت خدماتی مهر جان به عنوان مهماندارِ مراسم کار می کند. او همچنان ارتباطش را با حکیمه جان که مثل مادر نداشته عزیز است حفظ کرده بود ولی ابراز علاقه پسر حکیمه، باعث دوری حکیمه از مرجان می شود. از طرفی در بین مراسم ها، پسری به او پیشنهادی می دهد که او را وارد بازی غیرمنصفانه می کند…
خلاصه رمان مهرجان
به قلمه ی پیچک داخل شیشه ی خالی سس لبخند می زنم و لیوان را می شویم. مراقبم که قوز نکنم تا با لوله ی کتری برخوردی پیش نیاید و قطرهای نچکد. هنوز هم می توانم سوزش غافلگیرکننده ی قطره آب دیروز را به خاطر بیاورم. به دقت لیوان را آب می کشم و به قلاب زیر آبچکان وصل می کنم و با احتیاط می چرخم تا از آشپزخانه خارج شوم. امروز صبح هیچ کاری ندارم و وقتم آزاد است تا شش بعدازظهر که باید در محل قرار همیشگی پارمیس را ببینم!
سرم را عقب می اندازم و سرخوش می خندم. هشت ماه از تغییر اسم اعظم می گذرد و من هنوز نمی توانم نخندم. کارمان ایجاب می کند تا به قول پارمیس اسامی شیک داشته باشیم. لباس فرممان باید اتوکشیده و پاکیزه باشد و آرایششان بی نقص. و من همه ی اینها را دوست داشتم؛ البته منهای اعظمی که تبدیل به پارمیس شده است! قدم رفته را بر می گردم و آهسته کف پایم را بلند میکنم؛ زیر پایم چیزی چسبیده. برای خودم قوانینی وضع کرده ام که…