دانلود رمان ماموریت اجباری از رویا احمدیان با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
یَل کُرد، یک مامور پلیس جذاب و وظیفه شناس که بخاطر یک سری اتفاقات کارش به زن خلافکاری می افته. او می خواهد به کمک آن زن باند خلافی که از قضا خود زن هم در آن نقش دارد را دستگیر کند. اول ترنج به هیچ وجه زیر بار کمک به یَل نمی رود. اما طی اتفاقاتی که در زمان گروگانیش به دست یَل اتفاق می افتد، مجبور به انجام آن کار می شود…
خلاصه رمان ماموریت اجباری
هر اجباری سهمگین است، اما وهم ناک نه… هر اجباری آموخته ها و ارمغان های زیبایی از خود بجای می گذارد. مثال اجبار این ماموریت، به من و تو آموخت، هر بدی و بد بودنی، حتما ذاتی نیست و گاهی چرخه نامرد زمانه بد بودن را به ما تحمیل می کند؛ آموخت که عشق می تواند دلها و آدم هایی که هیچ عقلی بودنشان کنار هم را قبول نمی کند، هم راه و هم گام کند… ارمغان این جبر، شد هم راهی زمین خشک دل من و آسمان خوشرنگ دل تو… میبینی؟ از زمین تا آسمان فرق است!
دست دخترک را با یک حرکت پیچیده و پشت کمرش برد. صورتش نزدیک آمده و در صورت دختر با صدایی خفه لب می زند. -فقط بگو تو بودی یا نه؟ لبان دخترک به پوزخند باز می شود. -برا چی می خوای؟ دستش را بیشتر در مشتش می فشارد. -به تو دخلی نداره این چیزا… یک کالم، پیش توعه یا نه؟ دخترک می خندد. -خودت جَنَمِ انجام نداری، حالا می خوای زرنگی کنی و از من بقاپیش؟ کور خوندی. تن دختر را محکم به عقب هول می دهد و به موهای خودش چنگ می زند.
سکندری می خورد دخترک؛ جیغ می کشد. -افسار پاره کردی! عصبی سویش بر می گردد. -خفه شو، فقط خفه… تنها وقتی که خواستی جای اون مرتیکه رو بگی دهنت و باز کن… دخترک دست در هوا سویش پرتاب می کند. -برو بینیم دلت خوشه حاجی! تو منو تهدید می کنی! تو!؟ خودتو چی میبینی توهمی؟ در همان حال روی زمین سرد می نشیند و آرنج دستانش را روی زانو های جمع کرده اش با حالت بازی می گذارد. با قدم هایی شتابان نزدیک دختر می آید. دقیقا بالا سرش می ایستد…