دانلود رمان وسوسه های آتش و یخ از فروغ ثقفی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ارسلان انتظام بعد از خودکشی مادرش، به خاطر دست درازی عمویش، بعد از پانزده سال برمیگردد و با یادآوری خاطرات کودکیش تلاش میکند از عمویش انتقام بگیرد و گمان می کند با وجود دختر عمویش ضربه مهلکی میتواند به عمویش وارد کند…
خلاصه رمان وسوسه های آتش و یخ
می دانستم کینه عمو از کجاست و از چه می سوزد… از زمانی که دایی هایم آمده بودند او در مقابلم جبهه گرفت. خیلی وقت است از حرف هایی که بین من و دایی هایم زده شده گذشته است… با اینکه عمو چیزی از جزئیات حرف های ما نمی داند ولی وقت و بی وقت تلاش میکرد مرا متقاعد کند که من از دایی هایم در مورد ارثیه مادرم پرس و جو کنم و از آنها طلب ارث مادرم را بکنم و هر بار که او حرفش را پیش می کشید من هم در جواب می گفتم: باشه هر وقت وقتش شد پیگیر میشم و همه رو میگیرم. او حس می کرد که من به او جواب سر بالا میدهم
و توجهی به حرف هایش ندارم که البته چیزی غیر از این نبود…. با این حال پیشنهاد داده که در صورتی که هر چه زودتر اقدام کنم نگران چیزی نباشم و او خودش همه اموالم را برایم مدیریت می کند ولی بازهم جواب درستی از من نشنید. بودن دایی هایم در همان مدت کوتاه کمک بزرگی به من کرد… آنها چشم من را نسبت به بسیاری از مسائل باز کردند با اینکه مدت زمان طولانی است که از رفتنشان گذشته ولی در طی دو سه ماهی که اینجا بودند دیدارهای فقط و بی وقت شان باعث شد من بتوانم بهتر اطرافیانم را بشناسم. بیشتر مواقع بعد از
تعطیل شدن مدرسه یا دایی سعید یا دن مدرسه با داد دایی مسعود را میدیدم یا گاهی وقت ها هر دو با هم به دنبالم می آمدند. در همان زمان ها بود که به من پیشنهاد دادند. اگر تمایل دارم وکیل پدرم را هم از نزدیک ببینم… هر چند که آنها پیشنهادشان فقط در حد آشنایی بود و بیشتر قصد داشتن من خود روزنه ای را پیدا و خود پیگیر کارهایم شوم… ولی آن ها با آشنا کردن من با وکیل پدرم کمک بزرگی به من کردند. شاید قصدشان فقط یک معرفی کوتاه بود ولی بعد از رفتنشان رابطه ام با وکیل پدرم بیشتر شد و فهمیدم آدم قابل اعتمادی است…