دانلود رمان کاش من صدات بودم از مریم نصرت با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آیسو که به خاطر بدهی مادرش مجبور به کار توی یه شرکت با قرارداد یکسالهی بدون حقوق شده بود، عاشق رئیس جذاب و مرموزش میشه که از قضا مدلینگم هست، اما اون از ترکیه میره و دخترمون مونده و یه پیشنهاد نامزدی با رئیس جدید اون شرکت که پسر پولدارترین خانواده ترکیهست و بین دوستاش به شوگرددی معروفه!
خلاصه رمان کاش من صدات بودم
آیسو میگم دارم میرم پیش دوستم می خوایم باهم بشینیم حرف بزنیم یعنی تنھا، می فھمی؟ اوکی نمیام! بگو کجا میری؟ خونش؟ نه میرم باغی که مال دوستمه. آها، اسم این دوستت چیه؟ آیسو این چه سوالاییه میپرسی؟ خب میگم اسمش چیه چرا عصبانی میشی؟ باریش آکسوی، سوال بعدی؟ در ماشینش رو بستم. خوش بگذره. سر تکون داد و بی هیچ حرفی راه افتاد که بره سریع رفتم بالا پیش آیسل…
آیسل فیلمو ول کن من سریع حاضر میشم توام بگرد ببین یه باغ تو استانبول که مال باریش آکسوی باشه پیدا میکنی؟ چیشده؟ کیه این آدم؟ مرت رفت بیرون و ادعا داشت که میره باغ پیش این آدم. ماهم که حوصلمون سر رفته می خوایم بریم خوش بگذرونیم. این عصبانی نشه یه وقت اونجا ببینتت. اون بره هرجایی و هرکاری انجام بده اونوقت من نرم؟
میخوام بگم بریم یه سر چک کنیم واقعا اونجاست یا نه اما بعدش معلوم نیست از اونجا کجا بره…همین دیگه! به اندازه کافی تو چشم باباش بد هست حالا فکر کن زینب بره اونجا خبرنگاری چیزی هم باشه. عکسی چیزی پخش شه هووف بیا و درستش کن…باشه من الان میزنم تو نت ببینم اگه راست گفتھ باشه حتما باید باغ معروفی باشه و میتونیم پیداش کنیم. خوبھ پس…لباس هامون رو هم هنوز عوض نکرده بودیم گذاشتیم بمونه. آیسو با تاکسی بریم؟