دانلود رمان تمام قلبم مال تو از بهاره شریفی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
درباره دختری به نام بهار هست که با نقل مکان به یک محله جدید با مزاحمت های پسری به نام صادق رو برو میشه که زندگیشو از روال عادی خارج میکنه و ناخواسته به سمت دیگه ای می بره…
خلاصه رمان تمام قلبم مال تو
پاتوق صادق هر روز کنار همان تیر برق بود. یک هفته بود که هر روز کارش شده بود دید زدن بهار. بهار هرصبح که با برادرانش از خانه خارج می شد خیالش راحت بود ولی زمان بازگشت کلافه نمی دانست چکار کند. از ترسش جرعت نمی کرد چیزی به خانواده اش بگوید. با شناختی که از بهرام و بهنام داشت می دانست که یک دعوای حسابی راه خواهد افتاد. البته تا آن روز صادق هنوز حرکتی نکرده بود که نشان دهد تصمیم دارد برای بهار مزاحمت ایجاد کند. بنابراین بهار هم آهسته می آمد و می رفت. فقط یک بار چهره صادق را دیده بود. صادق اگر چه آدم زیاد خوبی نبود ولی چهره جذابی داشت.
بهار چند باری به چهره جذاب صادف فکر کرده بود. ولی تا همین حد اصلا به خودش اجازه نمی داد به یک پسر نگاه کند چه برسد به اینکه بخواهد به یکی هم فکر کند.
اینقدر از بهرام و بهنام و عکس العملشان می ترسید که هرگز خودش را درگیر مسائلی که دختران به سن او مشغولش بودند نمی کرد. آن روز ولی با همیشه فرق داشت. بهارتازگی با یکی از بچه ها ی مدرسه آشنا شده بود و با هم به خانه برمی گشتند. خانه مریم
دوست بهار تنها دو کوچه با آنها فاصله داشت. اواخر آذر ماه بود و هوا سوز سردی داشت. مریم و بهار با هم به سمت خانه می رفتند که ناگهان مریم گفت: – ا.. این که صادقه.
بهار به جایی که مریم نگاه می کرد چشم دوخت و سریع نگاهش را گرفت. رو به مریم گفت: -می شناسیش؟ مریم پوزخندی زد وگفت: – کیه که این عوضی را نشناسه. – چطور مگه؟ – یه آشغالیه که دومی نداره. فکر می کنه حالا چون خوشکله همه باید کشته مردش باشن. تازه از زندون در اومده. می گن اهل همه خلافی هم هست. بهار به سختی آب دهانش را پائین داد و گفت: – مثلا چه خلافی؟ – چه می دونم از دزدی و مواد فروشی بگیر برو. بعد صدایش را آرام کرد و گفت: – تازه می گن یه دختره رو هم بی آبرو کرده. ترس به جان بهار افتاد. کاش مریم آن حرف ها را نزده بود. حالا با چه جرعتی…