دانلود رمان در بند نام (جلد اول) از Cora Reilly با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آریا اسکودری در یکی از خانوادههای برجستهی مافیایی در شیکاگو به دنیا اومده و پرنسسیه که بهواسطه زیباییش شناخته شده است. خیلیها ازدواج اجباریش با لوکا ویتیِلو برای برقراری صلح بین دو خاندان بزرگ مافیایی یعنی اوتفیت شیکاگو و فمیلیای نیویورک رو مثل یه موهبت میدونند ولی از نظر خودش سرنوشتش محکوم شده و به نابودی رسیده. لوکا رهبر آیندهی باند مافیایی نیویورکه؛ مردی که به بی رحمی شهرت داره و گردن یکی از نزدیکانش رو با دستهای خالی شکونده. آریا از ازدواج با همچین هیولایی میترسه…
خلاصه رمان در بند نام
گریه ام بند نمیومد. سـرم روی پاهای جیانا بود و اون داشـت موهامو نوازش می کرد. جیانا ســیزده ســالش بود و فقط هجده ماه از من کوچیکتر بود اما امروز اون هجده ماه به معنای تفاوت بین آزادی و زندگی توی یه زندان عاری از عشق بود. خیلی تلاش کردم به خاطر این موضوع ازش دلخور نشم. اون تقصیری نداشت. جیانا با صدای آروم گفت: -می تونی سعی کنی دوباره با پدر حرف بزنی . شــاید نظرشــو عوض کنه. – نمی کنه. – شاید ماما بتونه متقاعدش کنه. طوری حرف می زد که انگار مثلا پدر تا حالا اجازه داده
بود یه زن براش تصمیم بگیره. با ناراحتی گفتم: – هیچکس نه می تونه حرف بزنه و نه کاری بکنه که باعث تغییر نظرش بشه. مادر رو از وقتی که فرستاد بودتم دفتر پدر ندیده بودم. احتمالا بخاطر کاری که منو محکوم به انجامش کرده بود، نمی تونسـت باهام رو در رو بشه. – اما آریا… سرمو بلند کردم و اشک هامو از روی صورتم پاک کردم. جیانا با چشم های آبی ای که دلسوزی توش موج می زد بهم خیره شده بود، همون چشم های آبی ای که مثل چشم های خودم به رنگ آسمون بدون ابر تابستون بودند. با این تفاوت که
موهای من بلوند روشن بود، و موهای اون قرمز. پدر گاهی جادوگر صداش می کرد؛ در واقع این یه جور ابراز علاقه اش محسوب میشد. – اون با پدر لوکا توافق کرده، اون ها باهم دست دادند. -یعنی همدیگرو ملاقات کردند؟ منم از این موضوع متعجب بودم. چطور وقت کرده بود رئیس مافیای نیویورک یا در واقع رهبر فمیلیای نیویورک رو ملاقات کنه اما وقت نکرده بود به من چیزی در مورد برنامه هاش و اینکه قراره مثل یه بدکاره آبرومند بفروشتم، بگه؟تلاش کردم از شر ناامیدی و یاس که سعی داشت وجودمو پر کنه، خالی بشم….