دانلود رمان دو زن دو فرشته از فاطمه درخشانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نسرین؟ نسرین کجایی؟ مگه یه شیر دوشیدن چقدر طول میکشه که تو دو ساعته رفتی توی اون خراب شده؟ نفسی گرفتم و کمی از گلی خانوم فاصله گرفتم، نگاهی به پستان هاش کردم، هنوز کمی شیر داشت و همین هم برای گوساله تازه متولد شده اش کافی بود. دوباره نفسمو حبس کردم، نمی دونم چرا به این بو هیچ وقت عادت نمی کردم؟ من که همه ی عمرمو توی این طویله گذرونده بودم، اما هنوز از بوی گند تاپاله و پهن گوسفندا حالم بهم میخورد.
خلاصه رمان دو زن دو فرشته
اونقدر از دست کوروش عصبانی بودم که دلم می خواست زمین و زمان و بپیچم به فحش؛ باید هر چه زودتر میرسیدم خونه و تکلیف رفتارهای امشب کوروش و مشخص می کردم. حالم بد بود و فرمون زیر دستم هر لحظه ممکن بود از جا در بیاد چیزهایی که امشب دیده بودم اصلا برام باور کردنی نبود و ذهنمو بدجوری درگیر خودش کرده بود. امشب زهرا و کوروش جوری عاشقانه به هم خیره شده بودن که انگار سال ها بود که همو دوست داشتن. توی خونه ی دایی بدترین لحظات عمرم و سپری کرده بودم…
خودمو به زور کنترل کرده بودم که سمت کوروش نرم و فکشو بین دستام نگیرم و خورد نکنم. یه آدم چقدر می تونست پست باشه؟ مگه همین کوروش از احساسات من نسبت به زهرا خبر نداشت؟ چرا باید از عمد دست میذاشت روی دختری که من عاشقش بودم. یا همون زهرای عوضی، چه جوری می تونست دست رد به سینه ی من بزنه و بعد در کمال وقاحت بره سراغ برادرم.
آخ من ساده چرا نفهمیدم اون روز وقتی گفت اتفاقا بابام با پسری هم که دوست دارم مخالفه… که شاید یه درصد اون پسر برادره نامرد خودم باشه؟ لعنت به هر دو تاشون، عوضیا روی هر چی حیوون و سفید کرده بودن حالم دست خودم نبود، کاش میشد و گوشه ایی می ایستادم و اون کوروش نامرد و زیر باد مشت و لگد می گرفتم، اونقدر که جلوی چشمهام جون بده و بمیره…