دانلود رمان زوج فرد از صدیقه بهروانفر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رها و عماد از بچگی با هم بزرگ شدن. عماد برادر زن عموی رهاست و بخاطر ظلمی که خواهرش به رها می کنه تصمیم می گیره باهاش ازدواج کنه و نجاتش بده ولی این وسط بخاطر یه اشتباه پای نازلی به زندگیش باز می شه و مجبور می شه باهاش ازدواج کنه. حالا بعد از تقریبا بیست سال نازلی عماد و بچه هاشو ول کرده و رها تنها کسیه که تو نگهداری از پسر دوماهه و بیمار عماد کمکش می کنه و دوباره کنار هم قرار می گیرن و با هم ازدواج می کنن. ازدواجی که هیچ کدومشون اونو به رسمیت نمی شناسن…
خلاصه رمان زوج فرد
عروس خانم آیا وکیلم شما را با مهر و صداق – معلوم به عقد جناب آقای عماد مهرا ب در بیاورم؟ بله – سکوت سنگین فضا را پر کرد .هیچ کس انتظار این همه عجله از جانب او را نداشت .تقصیری هم نداشتند. هیچ کس جای او نبود. از سن گل و گلاب آوردنش گذشته بود و کسی را هم نداشت که بخواهد از او اجازه بگیرد .اولین نفر عادله بود که به خودش آمده و با نقاب شاد و شنگولش پیش آمد. ظاهرش را فقط تا هنگام حفظ کرد که او را در آغوش نه چندان گرمش گرفته و بین بازوان زیادی قطورش می چلاند.
می مردی یه کم حفظ آبرو می کردی؟ حالا مردم میگن چقدر هول بود بعد هم لب هایش را به صورت او چسباند و نوک زد و رفت. عماد را اما محکم و خواهرانه بغل کرد حتی قطره اشک هم از شوق دامادی دوم برادرش بر گونه سراند. -مبارکت باشه خواهری… آغوش رسول مال او بود .مال خود خودش البته تا زمانی که عادله سرگرم برادر عزیزتر از جانش بود… کافی بود بفهمد حواس رسول به یک دانه خواهرش است، آن وقت واویلا می شد. آشوب بر پا می کرد. بر خلاف میلش خیل زود از آغوش رسول دل کند…