دانلود رمان پروژه رئیس از مترجم خاله ریزه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
اولین باری که مریک کرافورد رو دیدم در طول مصاحبه کاریم بود. خوب از نظر فنی، من اون رو بیست دقیقه قبل تر وقتی یهویی وارد اتاق پِرُویی که چند ساختمون پایین تر از محل مصاحبه ام بود دیدم. من داد زدم، اون فریاد زد. بعد از اینکه باهاش کل کل کردم، تونستم در رو روی اون عوضی ببندم.
خلاصه رمان پروژه رئیس
از بالای شونه اش نگاهم کرد. لطفا؛ صداتو بیار پایین من اینجا کار میکنم. متاسفم. سرمو تکون دادم. نباید می اومدم فقط فکر میکردم با هم دوستیم و به کمک حقوقی نیاز داشتم؛ نمی دونم. فکر میکردم میتونیم با هم انتقام بگیریم سایمون اخم کرد. ما دوستیم، ایوی…نه نیستیم تو نمیتونی با کسی که توی خط دشمنه دوست باشی من هیچ احساس وابستگی بهت ندارم اما بیا واقع بین باشیم ما هرگز دوباره قرار نیست باهم بیرون بریم.
شاید توی فیس بوک تولدم رو تبریک بگی و من یه استیکر خنده رو عکسهای گاه به گاه اینستاگرامت پست کنم اما وسعتش به همین اندازست. توقع داشتم که ردم کنه. سایمون هیچوقت توی موقعیت های حساس خوب عمل نمی کرد و توی نظرش کوچیک می اومد. این نقطه قوت میا بود؛ اما هرگز پیش بینی نمیکردم که اون منو رد کنه چون اون و میا دوباره با هم بودن. خواهرم در حالی که باز کردن ظرف، غذارو تموم می کرد، سرشو تکون داد و بشقاب هارو رو میز چید.
نمی تونم باور کنم کسی به زرنگی سایمون انقدر احمق باشه؛ که دوباره قبولش کنه. میدونم سعی کردم خودمو جای اون بذارم. اون و میا فقط دوست بودن…مثل من و کریستین نامزد نکردن؛ اما صادقانه بگم، فکر نمیکنم اگه من و کریستین نامزد نمی کردیم و مچشونو می گرفتم احساس دیگه ای جز این داشتم. خیانت به نوعی حتى دارای سطوح مختلف اگه فقط یکبار بوده این خیانت درجه ۳ هست. اگه با شخص دیگه ای رابطه مستمری داشته باشی این یه خیانت درجه شیشه.